بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق (ع)در جامه زبر کارگری بر تن و بیل در دست داشت و در بوستان خویش سرگرم بود.
چنان فعالیت نمود که سراپایش را عرق گرفته بود.
در این حال ابوعمروشیبانی وارد شد و امام را در آن رنج مشاهده کرد.پیش خود گفت شاید علت اینکه امام شخصا بیل به دست گرفته و متصدی این کار شده است این هست که کسی دیگر نبوده و از روی ناچاری خودش دست به کار شده.
جلو آمد و عرض کرد:این بیل را به من بدهید،من انجام می دهم.
امام فرمود:نه،من اساسا دوست دارم که مرد برای کسب روزی رنج بکشد و آفتاب بخورد.
___________________
بحارالانوار،ج11/ص120
بسم الله الرحمن الرحیم
خوابی که دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود.هر لحظه تعبیرهای وحشتناکی به ذهنش می رسید
هراسان آمد به حضور امام صادق گفت:خوابی دیده ام.
خواب دیدم مثل اینکه یک شبح چوبین،یا یک آدم چوبین بر یک اسب چوبین سوار است و شمشیری در دست دارد و آن شمشیر را در فضا تکان می دهد.من از مشاهده آن بی نهایت به وحشت افتادم،و اکنون میخواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.
امام:حتما یک شخص معینی است که مالی دارد و تو در این فکری که ب هر وسیله شده مال او ازچنگش بریابی.از خدایی که تو را آفریده و تو را میراند بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.
-حقا که عالم حقیقی تو هستی و علم را از معدن آن بدست آورده ای.اعتراف میکنم که همچو فکری در سر من بود.
یکی از همسایگانم مزرعه ای دارد و میخواهد بفروشد و فعلا به غیر از من مشتری دیگری ندارد.من این روزها همه اش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنمو با پول اندکی آن مزرعه را از چنگش بیرون بیاورم.
________________
وسائل،ج2/ص 582.